تار در لغت به معني رشته است و در آلات موسيقي همان است كه به اصطلاح امروز سيم گفته مي شود و پيشينيان، آن را وتر مي ناميدند. هيچ سازي نيست كه از آن (سيم) بي بهره باشد مگر آلات بادي كه در آنها فشار هوا موجب ارتعاش و توليد صوت مي شود.
تار از چه زماني به وجود آمده و به اين نام ناميده شده؟
اين كه از چه زماني اين نام به سازي كه امروز در دست ما است (تار) اطلاق شده معلوم نيست. تنها در شعر فرخي سيستاني تار در رديف "غژ" و "نزهت" كه نام دو آلت موسيقي است به كار رفته است:
هر روز يكي دولت و هر روز يكي غژ
هر روز يكي نزهت و هر روز يكي تار
آنچه مسلم است اين است كه ما تا دوره صفويه سازي به نام و شكل تار امروزي نداشته ايم. زيرا در نقاشي هاي آن دوره هم اثري از آن ديده نمي شود. در صورتي كه در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان كمانچه، عود و سنتور ديده مي شود.
ساز ديگري در ايران به نام طنبور يا تنبور سابقه بسيار قديم دارد كه فارابي نيز از آن نام مي برد و در اشعار شاعران پيشين ايران هم ذكر آن رفته است. چنان كه منوچهري دامغاني مي گويد:
به ياد شهريارم، نوش گردان
به بانگ چنگ و موسيقار و طنبور
و هم چنين در جاي ديگر سروده است:
خنيا گرانت، فاخته و عندليب را
بشكست ناي در كف و طنبور در كنار
بعضي گويند تار، همان بربط باستاني است كه بعدها عود ناميده شده است. در اين كه عود و بربط يكي است شكي نيست. ولي تار به طنبور بيشتر شباهت دارد تا به عود و بربط.
در قديم دو نوع طنبور بوده است: طنبور خراساني و طنبور بغدادي. اين ساز دو سيم داشته و مضرابي بوده كه با انگشتان دست راست نواخته مي شده و هم اكنون در كردستان معمول است.
بر خلاف عود كه دسته اي كج دارد، دسته تنبور راست و بلند است و مانند تار، پرده بندي مي شود، ولي عده پرده هاي آن كمتر است. شكل طنبور همه جا در نقاشي هاي قديم بخصوص در مينياتورها ديده مي شود و كاسه آن از چوب است و دهانه آن هم پوست ندارد مثل سه تار. ولي كاسه آن بزرگ تر است و به شكل يك نصفه خربزه است.
به نظر چنين مي رسد كه سه تار از نوع طنبور بوده است. با اين تفاوت كه طنبور را با چهار انگشت دست راست (بدون شست) به صدا در مي آوردند ولي در سه تار، ناخن سبابه عمل مضراب را انجام مي دهد. احتمالاً چون صداي سه تار كم بوده است كاسه اين ساز را بزرگ تر كرده و روي آن پوست كشيده اند و با مضراب فلزي نواخته اند تا طنين آن بيشتر شود.
چرا تار و سه تار به اين نام ها خوانده مي شوند؟
وجه تسميه سه تار معلوم است زيرا در اول سه سيم داشته و بعدها يك سيم به آن اضافه شده است. هنوز هم برخي از اهل فن آن را سه سيم مي نامند. سيم هاي تار اقتباسي از سه تار است ولي براي اين كه صدا قوي تر شود سيم هاي اول و دوم (زرد و سفيد) را جفت بسته اند و پنج سيم پيدا كرده است و سيم ششم چنان كه معروف است بعدها به وسيله غلام حسين درويش از روي سه تار، به آن اضافه شده است.
آيا مشخص است كه چه كسي مخترع تار بوده است؟
اين كه شهرت دارد ابونصر فارابي مخترع تار بوده است سند تاريخي ندارد.
در دوره صفويه از نوازنده اي به نام استاد "شهسوار چهارتاري" نام برده اند و معروف است كه "شيخ حيدر" مخترع چهار تار است. هم چنين گويند شخصي به نام "رضاء الدين شيرازي"، شش تار را اختراع كرده است.
به طوركلي تار در دوره قاجاريه يكي از اركان موسيقي ايران شده است.
تار را مشابه كدام آلت ديگر موسيقي مي دانند؟
اين كه "اوژن فلاندن" فرانسوي آن را چنگ ناميده مناسب نبوده. زيرا چنگ از سازهاي بسيار قديم مشرق زمين و ايران است كه در نقش برجسته طاق بستان كرمانشاهان هم نمونه آن موجود است. در آنجا چنگ قديم به خوبي ديده مي شود كه به سبك "هارپ" اروپايي ولي ساده تر، با هر دو دست نواخته مي شود. ولي تار با چنگ متفاوت است.
ساز ديگري هم از نوع طنبور و سه تار در ايران داريم كه دو تار ناميده مي شود و در ميان تركمن هاي دشت گرگان نيز معمول است.
مولف كتاب عضدي مي نويسد:"شب ها هر وقت آقا محمد خان قاجار حالت خوشي از برايش دست مي داد دوتار كه زدن آن در ميان تراكمه معمول است مي زد".
براساس كتاب سرگذشت موسيقي ايران
اثر روح الله خالقي-جلد اول-چاپ سال 1378
rb2.tabaar.com